«کنگره شهدای امور تربیتی»، «کنگره شهدای دانشجو»، و «کنگره شهدای هنرمند»:
- ۰ نظر
- ۱۳ اسفند ۹۳ ، ۰۴:۴۴
1)
نشسته بود زار زار گریه می کرد. همه جمع شده بودند دورمان. چه می دانستم این جوری
می کند؟ می گویم "مصطفی طوریش نیس. من ریاضی رد شدم. برای من ناراحته."
کی باور می کند؟
2) ریاضیش خیلی خوب بود. شب ها بچه ها را جمع می کرد کنار میدان سرپولک ؛پشت مسجد
به شان ریاضی درس می داد. زیر تیر چراغ برق.
3) شب های جمعه من را می برد مسجد ارک. با دوچرخه می برد. یک گوشه می نشست و سخن
رانی گوش می داد. من می رفتم دوچرخه سواری.
1- دانشگاه شیراز قبول شده بود.
همان موقع دوتا پسرهایم توی اصفهان و تهران درس می خوادند. حقوقم دیگر
کفاف نمی داد. گفتم « حسین ، بابا ! اون دو تا سربازی شونو رفته ن . بیا تو
هم سربازیتو برو . بعد بیا دوباره امتحان بده . شاید اصفهان قبول شدی. این
طوری خرجمون هم کمتر می شه .»
2- رفته بودم قوچان به ش سر بزنم.
گفتم یک وقت پولی ، چیزی لازم داشته باشد. دم در پادگان یک سرباز به م گفت «
حسین تو مسجده » رفتم مسجد . دیدم سرباز ها را دور خودش جمع کرده ، قرآن
می خوانند نشستم تا تمام شود. یک سرهنگی آمد تو ، داد و فریاد که « این چه
وضعشه ؟ جلسه راه انداخته ین ؟ »حسین بلند شد؛ قرص و محکم.گفت « نه آقا !
جلسه نیس . داریم قرآن می خونیم .» حظ کردم . سرهنگ یک سیلی محکم گذاشت توی
گوشش. گفت « فردا خودتو معرفی کن ستاد. » همان شد. فرستادندش ظفار ، عمان .
تا شش ماه ازش خبر نداشتیم . بعدا فهمیدیم.
1- تب کرده بود ، هذیان می گفت.
می گفتند سرسام گرفته . دکتر ها جوابش کرده بودند . فقط دو سالش بود،
پیچیده بودند گذاشته بودندش یک گوشه . هم سایه ها جمع شده بودند. مادر چند
روز یک سر گریه وزاری می کرد، آرام نمی شد، می گفت « مرده ،مصطفی مرده که
خوب نمی شه .» صبح زود ، درویش آمد دم در ؛ گفت « این نامه را برای مصطفی
گرفتم، برات عمرشه.»
ده ماه بود ازش خبری نداشتیم. مادرش می گفت« خرازی ! پاشو برو ببین چی شد این بچه ؟ زنده س ؟ مرده س؟» می گفتم«کجا برم دنبالش آخه ؟ کار و زندگی دارم خانوم. جبهه یه وجب دو وجب نیس.از کجا پیداش کنم؟» رفته بودیم نماز جمعه. حاج آقا آخر خطبه ها گفت حسین خرازی را دعا کنید.آمدم خانه. به مادرش گفتم.گفت« حسین ما رو می گفت؟ » گفتم « چی شده که امام جمعه هم می شناسدش؟» نمی دانستیم فرمانده لشکر اصفهان است.
شهید حاج حسین خرازی
خانواده شهدا
برادرانم! سرفراز باشید از این که یک شهید، از خانوادهى خود در راه خدا قربانى کرده اید. شهید محمدحسن قلى زاده
************************
خانوادههاى شهدا را محترم بدارید، که آنها بهترین جگر گوشه هایشان را فداى اسلام و انقلاب کرده اند. شهید حسین هادى
لحظه اى از یاد خدا غافل نشوید. شهید غلامرضا مجنونى
********************
از تو برادر عزیز، که از من بزرگترى، مىخواهم، که یک پاسدار واقعى براى امام زمان باشى. و تقوا را فراموش مکن. شهید عباس حسن زاده
********************
از یاد خدا غافل نباشید. و همیشهى اوقات بعد از اداى فریضه ى نماز، براى سلامتى امام و پیروزى اسلام بر کفر، دعا کنید. و حوایج دنیا و آخرت را از خدا خواسته و بر رضاى او شاکر باشید. شهید محمدباقر موهبتى
آیا شهدا افراد عادی را شفاعت می کنند یا افراد جهنمی را هم می توانند شفاعت کنند ؟ و اگر اینطور باشه مثلا ممکنه از جنایتکاران و یا کسانی که در سپاه یزید در فراهم کردن زمینه شهادت حسین بن علی علیه السلام و اولاد و اصحاب ایشان همکاری و همراهی کردند هم شفاعت کنند ؟
شاید هم بهتر باشه سوالم رو اینطور مطرح کنم شفاعت شهدا شامل چه کسانی میشه و حدود این شفاعت تا کجاست ؟
پدرم در همین شلمچه به شهادت رسید و من هر ساله سعی میکنم تنها یا با خانواده و یا در یک سال اخیر همراه کاروانهای راهیان نور به شلمچه بیایم لحظه تحویل سال را در شلمچه و در کنار پدر باشم.
تابستان فرا رسیده و با گرمای هوا مناطق عملیاتی جنوب کشور خلوت شده مگر گروه تفحص که سرما و گرما نمیشناسند، سختیها را تحمل میکنند تا دُردانههای این مرز و بوم را به آغوش خانوادهها بازگردانند.
ولی در این میان ما که دستمان کوتاه است و از طرفی عاشق شهدا هم هستیم هر از چند گاهی دلمان هوای کوی یار میکند و به یاد خاطرات روزهای همراهی با کاروان راهیان نور میافتیم یا اگر کسی خاطراتش را برایمان تعریف کند با گوش جان میشنویم.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و اللعن علی اعدائهم اجمعین.
خداوند توفیق بدهد به اینکه هر چه می دانیم عمل نمائیم؛ اگر عمل کردیم به
آنچه که می دانیم و زیر پا نگذاشتیم و چشممان را نپوشاندیم [کار درست می
شود]؛ ولی اگر چشم را پوشاندیم و [مثلاً] دست روی چشم بگذاریم، قسم می
خوریم که الآن روز را نمی بینیم!! راست هم هست، دروغ نیست. تا کسی دستش را
جلوی چشمش گذاشته روز و شب را نمی بیند، هیچ چیز دیگر را هم نمی بیند. عمل
نکردن به معلومات هم همین طور است.
« من عمل بما علم أورثه الله علم ما لا یعلم » هر کسی به معلوماتش عمل کند،
خداوند مجهولاتش را معلومات می کند به همان دلیلی که همین معلوماتی را که
فعلاً دارد، در زمان صباوت و طفولیت نداشت.
همین معلومات را خداوند به تدریج به او یاد داد؛ پس به طور حتم اگر کسی
معلوماتش را زیر پای خودش نگذاشت، بگو برو راحت باش، دیگر خاطرت جمع باشد.
سر وقتش به آنچه که محتاجی عالم می شوی. بلکه از این هم بالاتر در روایت
هست:
( مقام معظم رهبری ، حضرت آیت الله العظمی خامنهای، پس از مطالعه کتابهای خاطرات جبهه شهید دکتر سید محمد شکری فرمودند: این خاطرات از بدیهیترین خاطرات زمان جنگ است، تا حد امکان به همه زبانها ترجمه شود.)
شهید سید محمد شکری در سال 1340 در کربلا دیده به دنیا آمد. سنین نوجوانی او همراه با مبارزه علیه رژیم ستم شاهی بود . با رسیدن فصل دفاع مقدس به عنوان سرباز در جبهه ها حضور یافت و پس از اتمام دوران سربازی به عنوان یک بسیجی داوطلب به جمع رزمندگان، گردان عمار لشکر 27 محمدرسولالله (ص) پیوست و لباس امدادگری به تن کرد. در همین ایام حماسهساز در کنکور سال 64 نیز شرکت کرد و در رشته پزشکی دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد، در حالی که از جبهه نیز غفلت نمیکرد .
قال رسول الله صلی الله علیه و آله : للشّهید سبع خصال من الله اوّل قطره من دمه مغفور له کلّ ذنب.
حضرت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : به شهید هفت امتیاز از طرف خداوند عطا می شود، اولین آنها بخشیدن تمام گناهان اوست بواسطه اولین قطره خونش.
قال رسول الله صلی الله علیه و آله :
فوق کل ذی بر بر حتی یقتل فی سبیل الله فاذا قتل فی سبیل الله فلیس فوقه بر.
رسول خدا(ص) می فرماید :
بالاتر از هر کار خیری، خیر و نیکی دیگری است تا آنکه فردی در راه خدا کشته شود، و بالاتر از کشته شدن در راه خدا خیر و نیکی نیست.
وسائل الشیعه، ج11، ص10، حدیث 21
ما باید جهان را برای پذیرفتن آقا امام زمان(عج) آماده کنیم./فیروز یوسفی تشیزی
******************
اسلام را یاری کنید که انشاءالله فرج امام زمان(عج) فرا میرسد و دنیا را از عدل و داد پر میکند./محمود کرمیمجومرد
******************
حجاب؛ مبارزه با نفاق، استکبار و شیاطین ... و خواهش دیگری که از خانواده خود و دوستان خود دارم این است که، کسانی که بی حجاب و ضد انقلاب هستند، دوست ندارم که در مراسم دفن و ختم من شرکت کنند و از شماها می خواهم که جلوی آن ها را بگیرند و با آن ها صحبت کنید، بلکه انشاء الله خداوند آن ها را به راه راست هدایت کند. |
|
|
قسمت دوم
شهید علی اقبالی (1362 – 1328 مرودشت)
روحانیت درخط امام را تنها نگذارید و پشتیبان ولایتفقیه باشید و ازتمام برادران و خواهران خواهش میکنم که مسجد [را] که به گفته امام عزیزمان سنگر است خالی نگذارند.
شهید امیر اقتدارمنش (1360 – 1339 تهران)
هرگز نگذارند که درخت انقلاب که به وسیله خون آبیاری و بارور میگردد خشک گردد و همواره پشتیبان و گوش به فرمان ولایت فقیه زمان، امام خمینی باشید و همواره دشمن منافقان و دشمنان خدا و رسول خدا و نایب امام زمان(عج) امام خمینی باشید.
شهید ودود اقلیمی (1366 – 1349 اردبیل)
رهبرکبیر انقلاب و بتشکن این زمان را تنها نگذارید و ادامهدهنده راه شهیدان باشید و همیشه عصای دست مظلومان باشید و خدای بزرگ راحتی یکلحظه در زندگی از یاد مبرید.
گزیده موضوعی وصیتنامه شهدا با موضوع انقلاب اسلامی توصیه شهدا به مردم برای حفظ انقلاب شهید فضل اله احمدوند (1365 – 1334 نهاوند) می نویسد: رسالت بازماندگان بسی سخت تر از جهاد ایثارگران خواهد بود. پیغام من این است که ولایت را رها نکنید و بر جهاد همت گمارید و بر تهذیب نفس بکوشید که به حق نصرت خدا شامل کسانی خواهد شد که به معنای صحیح کلمه یاور دین خدا باشند. |
|
|
جزئیات سقوط هواپیمای حامل شهید محلاتی و یارانش، از زبان یک خلبان ایرانی اطلاعات ارزشمند و روایت خلبان بازنشسته ، بهروز مدرسی، از واقعه ی اول اسفندماه 1364 ، در نوع خود ، خواندنی و شنیدنی است ؛ به ویژه آن جا که نویسنده ، با احساسات لطیف و پاکش ، لحظه های پَرکشیدنِ چهل پرنده آسمانی را به زیبایی به تصویر می کشد . مثلاً به این چند سطر توجه کنید: «سرانجام شهید محلاتی در پاسخ می گوید: ما شهادت را به تسلیم شدن در مقابل دشمن بعثی ترجیح می دهیم. و خلبان شجاع ، همان کاری را می کند که باید می کرد... هواپیما بدون توجه به اخطارهای مکرر دشمن به راه خود ادامه می دهد. صدای تلاوت قرآن مجید ، یک صدا از داخل هواپیما به گوش می رسد . در این هنگام ، دشمن زبون اولین موشک را شلیک می کند... به گفته شاهدان عینی که از پایین شاهد ماجرا بوده اند، با اولین شلیک ، بال چپ هواپیما کنده می شود . خلبان ، با مهارت تلاش می کند هواپیما را در جایی مسطح فرود آورد. جنگنده عراقی، با مشاهده شجاعت و مهارت خلبان ایرانی ، مجبور می شود دومین موشک خود را به سوی هواپیمای آسیب دیده ، شلیک کند. با برخورد موشک ، هواپیما چند تکه شده و مسافران از آن ارتفاع به سوی زمین روانه می شوندودر حقیقت به آسمان پر می کشند...» با این توضیح که ، این نوشته پس از اقتباس از وبلاگ شخصی نویسنده(به سبب نوع نثر و نگارش ایشان که به زبانی خودمانی نوشته شده بود)، با شیوه ماهنامه شاهد یاران هماهنگ شده است . این مطلب را بخوانید: |
· «... خب ، همه دنیا لشکرکشی میکنند ، همه دنیا میجنگند ، همه دنیا بالاخره یک روز برنده میشوند و روز دیگر میبازند ... اما آنجا که «تفکر» ، روح و منش اسلامی خود را مشخص میکند و به نمایش میگذارد ، لحظات خاصی است. این لحظات را جستن و بیان کردن و بر آنها تأکید کردن ، حقیقتاً کار برجسته و بسیار مهمی است.
شهادت بالاترین پاداش و مزد جهاد فی سبیل الله است.
*شهادت، یکی از مفاهیمی است که فقط در ادیان معنا میدهد.
*شهادت، همیشه با ارزش است و فداکاری در راه خدا، همیشه کاری عظیم و ارجمند است.
*باید یاد حقیقت و خاطرهی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن، زنده نگه داشت.
*شهدا، علاوه بر مقامات رفیع معنوی، مشعلدار پیروزی و آزادی و استقلال ملتند.
*شما، انتساب افتخارآمیزی به شهادت دارید.