شلمچه بوی بابا میدهد /عکس !!!
پدرم در همین شلمچه به شهادت رسید و من هر ساله سعی میکنم تنها یا با خانواده و یا در یک سال اخیر همراه کاروانهای راهیان نور به شلمچه بیایم لحظه تحویل سال را در شلمچه و در کنار پدر باشم.
تابستان فرا رسیده و با گرمای هوا مناطق عملیاتی جنوب کشور خلوت شده مگر گروه تفحص که سرما و گرما نمیشناسند، سختیها را تحمل میکنند تا دُردانههای این مرز و بوم را به آغوش خانوادهها بازگردانند.
ولی در این میان ما که دستمان کوتاه است و از طرفی عاشق شهدا هم هستیم هر از چند گاهی دلمان هوای کوی یار میکند و به یاد خاطرات روزهای همراهی با کاروان راهیان نور میافتیم یا اگر کسی خاطراتش را برایمان تعریف کند با گوش جان میشنویم.
و اکنون آنچه که پیش روی شماست خاطرات راهیان نور و درد دلهای فرزندان شهدا در لحظه همراهی با کاروان راهیان نور است که واقعاً نشستن پای صحبت فرزندان شهدا شیرینی و لذتی خاص دارد چرا که آنها با حضور در مناطقی که پدرانشان برای دفاع از خاک و ناموس، آسایش را بر خویش حرام کردند و جانانه در مقابل رژیم بعثی ایستادگی کردند احساس همنشینی با پدر یا شاید هم مادر را پیدا میکنند:
فاطمه احمدی یکی از همین کسانی بود که گفت پدرم در همین شلمچه به شهادت رسید و من هر ساله سعی میکنم تنها یا با خانواده و یا در یک سال اخیر همراه کاروانهای راهیان نور به شلمچه بیایم لحظه تحویل سال را در شلمچه و در کنار پدر باشم.
من اینجا احساس میکنم کنار پدرم هستم شاید پدرم در آرامگاهش باشد ولی اینجا بیشتر زنده بودنش را احساس میکنم و بیشتر میتوانم خاطراتی که همرزمانش برایم تعریف کردند را با وجود قد رعنای پدرم تصور کنم. اینجا میبینم که پدرم چگونه برای دفاع از وطن در حال دویدن و شلیک کردن و جنگیدن است
وی می گوید: آری کنار پدرم. من اینجا احساس میکنم کنار پدرم هستم شاید پدرم در آرامگاهش باشد ولی اینجا بیشتر زنده بودنش را احساس میکنم و بیشتر میتوانم خاطراتی که همرزمانش برایم تعریف کردند را با وجود قد رعنای پدرم تصور کنم. اینجا میبینم که پدرم چگونه برای دفاع از وطن در حال دویدن و شلیک کردن و جنگیدن است.
و هر ساله به شلمچه میآیم چرا که احساس میکنم شلمچه بوی بابایم را میدهد و من از دیدن اینجا و استشمام عطر خاک آن احساس میکنم بیش از گذشته به پدرم نزدیک شدهام. و البته بیش از هر چیز اینجا با آرمانهای پدرم، با اهداف و منش وی تجدید بیعت میکنم و به خودم قول میدهم که کسی شوم مثل بابا.
علی صمدی میگوید: من به همراه تعدادی از دانشجویان به اینجا آمدهام ولی سال دیگر بی شک هر کدام از ما میتواند یک اتوبوس مسافر با خود بیاورد. از همین حالا برنامه ریزی کردهام که سال آینده به همراه خانواده لحظه تحویل سال را در شلمچه باشیم و هفتسین را در کنار همین شهدای با ارزش پهن کنیم. اینجا میتوان آن چیزی را که در مورد منش و کردار شهدا در جبههها در فیلمها دیده و در کتابها خوانده بودیم را به صورت کاملاً واقعی دید. اینجا میتوان با شهدا زندگی کرد حتی برای یک روز...
البته موضوعی که در اعزام کاروانهای راهیان نور مهم است اثر معنوی اینگونه سفرها بر مسافران آن است. هدف این سفرها این است که مردم به شکلی واقعی با فرهنگ ایثار و شهادت و با عزمت شهدا آشنا شوند. صمدی میگوید: همه بچههای اتوبوس آدمهای دیگری شدهاند. باور کنید وقتی وارد شلمچه شدیم همه در حال و هوای آن فضای خدایی هستند و دیگر از آن شوخیهای بچهگانه خبری نبود. به طور قطع شخصیت و منش شهدا اثر خود را بر آنها و من گذاشته. حتی شیوه صحبت کردن آنها نیز تغییر کرده است. شک نکنید این سفر برای هر کدام از مسافران این سفر نورانی، توشهای غیرقابل وصف از فرهنگ ایثار و شهادت و میهن دوستی با خود به همراه دارد.
حجت الاسلام سید محمد میرعلی اکبری از راویان سیره شهدای هم در خصوص اعزام کاروانهای راهیان نور و میزان تأثیر گذاری آن بر جوانان عنوان میکند: شهدا زندگی دنیایی را به بندگی خداوند تبدیل کردند. شهدا نیامدند که اینجا به ما کرامت نشان دهند، آنها آمدند تا بندگی خداوند را کنند و راه و رسم بندگی را به ما بیاموزند.
در این مناطق باید اخلاص و توکل رزمندگان را بازگو کرد چرا که همین پاکی و اخلاص بود که پیروزیهای پی در پی رزمندگان اسلام را ایجاد کرد و پس از اینکه نسل جوان را که به این نقاط آوردیم، باید روی تفکرات آنان کار کنیم و حتی از احکام و رساله عملیه هم غفلت نکنیم، چرا که شریعت و سنت پیامبر (ص) مقدمه هر کاری است.
فرآوری : رها آرامی
بخش فرهنگ پایداری تبیا